سوسا وب تولز - ابزار رایگان وبلاگ

عاشقانه

 ★ ای عشق ★

 

از تو ای عشق در این دل چه شررها دارم

یادگار تو چه شبها چه سحر ها دارم

با تو ای راهزن دل چه سفرها دارم

گرچه از خود خبرم نیست خبرها دارم

تو مرا واله و آشفته و رسوا کردی

تو مرا غافل از اندیشه فردا کردی

گرچه ای عشق ! شکایت ز تو چندان دارم

که به عمری نتوانم همه را بشمارم

گرچه از نرگس او ساخته ای بیمارم

گرچه ز آن زلف ، گره ها زده ای در کارم

باز هم گرم از این آتش جانسوز توأم

سرخوش از آه و غم و درد شب و روز توأم

باز اگر بوی مئی هست ز میخانه توست

باز اگر آب حیاتی است ز پیمانه ی توست

باز اگر راحت جانی بود افسانه ی توست

باز هم عقل کسی راست که دیوانه ی توست

شکوه بیجاست مرا کشتی و جانم دادی

آنچه از بخت طمع داشتم آنم دادی

من ندیدم سخنی خوشتر از افسانه ی تو

عاقلان بیهوده خندند به دیوانه ی تو

نقد جان گرچه بود قسمت پیمانه ی تو

آه از آن ، که نشد مست ز میخانه ی تو

کاش دائم دل ما از تو بلرزد ای عشق !

آن دلی کز تو نلرزد به چه ارزد ای عشق !

 

+نوشته شده در چهار شنبه 22 مرداد 1393برچسب:,ساعت20:57توسط محمد20 | |

 

خداياجوابموبده

خدایا جوابمو بده.. خدایا ! می بینی چقدر تنهام؟ می بینی چقدر درگیر ذهنیات خودم هستم؟ خدایا! می بینی هر روز دارم مثل شمع درون خودم می ریزم خدایا! گفتی با سوخته دل هایی، کجایی؟ صدای دلم رو می شنوی خدایا! هر چقدر دورت میگردم صدای کمتری ازتو می شنوم هستی؟ خدایا ! می بینی هر شب از اشکام، دریا می سازم خدایا! کجایی جقدر می خوای به من نگاه کنی؟ من رو به کی سپردی؟ من رو کجا گذاشتی؟ خدایا! از دیدن زجرهام لذت می بری؟ تا به کی سرم رو بالانگه دارم و از درون وجودم و روحم ریسیده بشه؟ خدایا! تو می خوای من به کی به غیر از خود تو پناه بیارم؟ خدایا! دو راهی های زندگی ام رو چرا هر روز بیشتر و بیشتر می کنی؟ خدایا! چرا رنج و درد زمونه رو به پای من می ریزی؟ ببینم تو قسمت من گذاشتی که دیگران رو از آب و گل در بیارم و بعد خودم تو باتلاق برم؟ در دو روز عمر کوته سخت جانی کرده ام توی این هزار و یک شب بس نبود که به پای عشق الهی بشینم که حالا باید پر هام روبرات بسوزونم؟ خدایا! دیدی که من در مقابل همه چیز سکوت کردم و دلم به هزار صدای زهر دار شکست و نزاشتم کسی صداش رو بشنونه خدایا! بعضی وقتها می مونم نفرین کنم یا دعا کنم خدایا! من هزار بار پای دلم نشستم و خسارت هاش رو به جون خریدم تو با ساکت بودنت نمک به زخم من نزن خدایا! باشه خنده حرام چرا نمی زاری از ته دلگریه کنم نه یک خنده بر لب نه آسودن از غم حتی کسی با دل خستهام در زندگی تکیه گاهمنبود خدایا ! از کودکی من تو با من بودی و راه رو به من نشون می دادی حالا خودت بهم بگو چرا؟؟؟؟؟؟ خدایا حکمتت چیه؟؟؟؟؟ خداااااااااااااااااااااااااااااااااااا

+نوشته شده در چهار شنبه 22 مرداد 1393برچسب:,ساعت20:56توسط محمد20 | |

 

دوبـاره از صفـر شروع مــ ـے کنم !

دوبـاره  از صفـر شروع مــ ـے کنم !

تـــ ــ ـــــــــو

خوبـے هایم را از یاد بــبـر ..!

مــ ـن ،


همـه چــیـز را ...

مــ ـن ،


همـه چــیـز را ...
پل بسیار جالب

 

+نوشته شده در چهار شنبه 22 مرداد 1393برچسب:,ساعت20:55توسط محمد20 | |

 

قرار نبود

       یادم میاد   ***   ثانیه های آخر،
       گفتی:      
***   میرم اما میام به زودی!

       چشمامو  ** بستم نبینی اشکمو!
       چشمامو  ***  وا کردم و رفته بودی…
       قرار نبود   ***  چشمای من خیس بشه!
       قرار نبود   ***  هر چی قرار نیس بشه!
       قرار نبود   ***  دیدنت آرزوم شه!
       قرار نبود   ***  که اینجوری تموم شه…
 

 

   

+نوشته شده در چهار شنبه 22 مرداد 1393برچسب:,ساعت20:54توسط محمد20 | |

  صبح

  

  هرشبــــ که مــــی خـــواهَم بخــــوابم..



بـا خودم اتمـــــــام حُجــَــت مــی کنم...



که دیگــــــر نه اشکـــــــــــی از چشمـــــــــــانم فـــرو آیــد...



و نه نگاه هـــــــایم خیس آب شونــــــــد...



امـّـا صُبــــــــح که بـــلنـــد مــی شوم...



مــی بینم که بالِــشَم خیس خــــــــــــیس است !!!



مگر میشود فراموشم بشود صدای مهربانش



مگر میشود فراموشم بشودآغوش گرم از محبتش را 

 

 بـه خـــــودم قــول میدهـــــم کــــه فــــــــراموشــــت کـــــــنم
وقـــتی صـــبــح میشـــــــود تــو را کـه نـه …
ولــــــی !
 قــــــــولم را فـــــــرامـــوش میکـــــــنم ! 

 همانند پلی بودم برای عبورت
به فکر تخریب من نباش
رسیدی دست تکان بده
 من خود فرو میریزم …  

 به سادگی رفت …
به سادگی بخشیدم …
 حالا مانده ام چگونه بدون او به سادگی زندگی کنم … 

 اگه میخوای یکی رو از دست بدی دوستش داشته باش … 

 نگران شب هایم نباش . . .
تنها نیستم !
بالشم. . .
هق هق سکوتم. . .
قرص هایم . . .
پاکت سیگارم . . .
لرزش دستانم . . .
 همه هستن، تنها نیستم . . . ! 
 

 تو با اون بخواب ، من با دیازپام . . .
تو از اون کام بگیر و من از سیگار . . .
  
در سینه ام زخم های عمیقی هست !
 انگار کسی مرا با زیر سیگاری اشتباه گرفته است . . . 

 همین شماها که به من میگین سیگار نکش برات بده . . .
 یه روز خود تو به من خیانتی می کنی که از دردش از هزارتا سیگار بد تره ...... 

 قسم می خورم من ازین شهر فقط پاکت سیگارم را بر می دارم !
حتی خودم را هم نمی برم که بهانه ای برای برگشت وجود نداشته باشد . . .
  


چه لذتی دارد دعوا کردن باتو !
اعصاب خوردیهایش به کنار !
 به کشیدن یک نخ سیگار در بالکن می ارزد . . .  

وقتی که ”اون ” رفته و تویی که تنها تو تراس اتاقت با یه نخ سیگار روشن نشسته ، اون موقع می دونی چه آرزویی داری ؟
که بمیری ؟
نه !
که برگرده ؟
نه ! نه ! نه !
 آرزوت اینه که اون نخ سیگار هیچوقت به آخرش نرسه . . .

 

 یه دوست خوب بهم گفت ” وقتی که خوشحالی سیگارت رو بکش ، اینجوری حتماً سیگاری نمیشی ! “


به من نگو ( سیگار ) نکش !
بپرس برا کدوم دردم سیگار میکشم ؟!
بپرس اصلا چرا سیگاری شدم ؟!
مطمئن باش اون موقع خودت برام کبریت میکشی . . .

  


به من عشق تعارف نکنید .
قبلا صرف شده است !
 به دستانم فندکی ٬ کبریتی ٬ سنگ آتش زنه ای برسانید تا برای هضم عشقم ، سیگاری ٬ دلی ، جانی ، خاطره ای را آتش بزنم . . . 

+نوشته شده در چهار شنبه 22 مرداد 1393برچسب:,ساعت20:50توسط محمد20 | |

    این بار سیگار را بکش، از طرفی که می سوزد ؛ تا بدانی چه میکشم

 
  آتشی از نگاهت می خواهم !
سالهاست که این نخ سیگار در دستم خاموش است…
 
سیگاری روشن میکنم و به خاموش بودنم فکر میکنم
کام عمیق همراه آهی کوتاه…
بیرون میدم دودش رو کمرنگ میشه…
مثل خودم . . .
نفسم میگیره از زندگی اجباری…

سیگار میسوزد، کم میشود ، ولی تکرار میشود
من میسوزم…
کم میشوم…
ولی دیگر تکرار نمیشوم…
 

 وقتی دلم می گیرد

می نویسم برای تو

 اما همه می خوانند الا تو....... 

 

 هنوز هم ، حوالی خواب های


شبانه ام پرسه میزنی



لعنتی !!



دیر وقت است ، آرام بگـــــــیر



بُگذار یک امشب را آسوده بخوابم……  

 خدایا…
خیلی ها دلم و شکستند، دیگه تحمل ندارم…
 شب بیا با هم بریم سراغشون من نشونت میدم تو ببخششون… 

 

دیگه بهت نمیگم برو به جهنم …
 آخه مگه جهنمیا چه گناهی کردن که باید آدمی مثل تو رو تحمل کنن 

 

 

 وقتی که مرا دور میزنی یادت باشد که عشق را در میدان من آموختی !
دوباره به من خواهی رسید ، شک نکن…


+نوشته شده در چهار شنبه 22 مرداد 1393برچسب:,ساعت20:50توسط محمد20 | |

  میخوام روی حرفم...

 یخوام روی حرفم هنوز ایستاده باشم

بذا دوستت دارم رو هزار بار گفته باشم


بخوای تا قیامت می گم دوستت دارم رو

بهونه ای نمی خوام به دستت داده باشم

 

ما که گفتیم هزار بار تو یک بار هم نگفتی

ولی نزدیکه اون روز که به دامم بیفتی


+نوشته شده در چهار شنبه 22 مرداد 1393برچسب:,ساعت20:49توسط محمد20 | |

  یادت

                                                                                                            فرقی نمی کنه دودی که مصرف می کنی سیگار باشه یا

 

قلیون !


اما تو اون لحظه جای خالیشو پر میکنه !


تقصیر ما نیست می خواست باشه تا ما بودنشو بوسه بارون

 

کنیم !


نه اینکه خاطره هاشو دود کنیم . . . !

+نوشته شده در چهار شنبه 22 مرداد 1393برچسب:,ساعت20:48توسط محمد20 | |

  مرد

 

 

      ای اشک دوباره در دلم درد شدی / تا دیده ی من رسیدی و سرد شدی


 از کودکی ام هر آنزمان خواستمت / گفتند دگر گریه نکن مرد شدی  


بانو . . . !


اگر گریه نمیکنم ! فکر نکن از سنگم !


من مَردم ، قدم زدنم از گریه کردنم دردناک تر است . . . !

 

+نوشته شده در چهار شنبه 22 مرداد 1393برچسب:,ساعت20:47توسط محمد20 | |

  گریه

 

  بار اول با معذرت خواهی !

بار دوم با گریه !

بار سوم با ریختن غرورت نگهش داری !

ولی بار چهارم . . .

دیگه نه میشه و نه باید کاری بکنی ! چون حتی اگه بمونه باز موقتیه !

یعنی کسی که دلش با تو نباشه و بخواد بره ، میره ! بفهم !

پس فقط برو کنار و بهش بگو : خداحافظ ، بیشترش دیگه نمی‌ ارزه باور کن . . 

بعضی وقتا مجبوری تو فضای بغضت بخندی . . .

دلت بگیره ولی دلگیری نکنی . . .

شاکی بشی ولی شکایت نکنی . . .

گریه کنی اما نذاری اشکات پیدا شن . . .

 

خیلی چیزارو ببینی ولی ندیدش بگیری . . .

خیلی حرفارو بشنوی ولی نشنیده بگیری !

خیلی ها دلتو بشکنن و تو فقط سکوت کنی . . . !                        

 

+نوشته شده در چهار شنبه 22 مرداد 1393برچسب:,ساعت20:46توسط محمد20 | |

  سیگار

                                                                          

 

 

 بارون ، بوی نم دار ، شب بیدار ، ساز سیگار ، دود گیتار !

 


این منم دوباره این بار ! سیگار پشت سیگار . . .

 


چهره ات روی دیوار ، چشمای مات و نم دار ، بغض در گلو گرفتار

 

!
دست به قلم بیدار ، یاد روز دیدار ، اسیر و بیمار ، تو و شراب و

 

گیتار . . .


دل زیر آوار ، خسته و بیزار ، آه بسیار ، دنیا تیره و تار . . . !

 


سیگار پشت سیگار . . .      

+نوشته شده در چهار شنبه 22 مرداد 1393برچسب:,ساعت20:45توسط محمد20 | |

  سلامتی

 دو پیک شراب یکی من یکی تو


سلامتی خودمون


سلامتی عاشقهای بی نشون


سلامتی اونی که دزدکی رفت تو قلب ما


سلامتی اونی که مارو از عاقل برد تو جمع دیونه ها


سلامتی چشات که میکشه ولی تاوان نمیده


سلامتی اونی که مارو تو قلبش راه میده 

 

 

+نوشته شده در چهار شنبه 22 مرداد 1393برچسب:,ساعت20:44توسط محمد20 | |

  نگاه

 

   برای عاشق شدن که بهانه های ریز و درشت لازم نیست !  

برای عاشق شدن کافیست تو نگاه کنی و من لبخند بزنم .

  تو فقط با من باش . . .

 من قول میدهم با خودم هم قطع رابطه کنم !   

 چه ناگهانی نگاهت را به نگاهم تعارف کردی !

و ناگهان عاشقت شدم . . .

 

       

 

+نوشته شده در چهار شنبه 22 مرداد 1393برچسب:,ساعت20:43توسط محمد20 | |

  درد

     

 زندگی
چه با خلاف
چه بی خلاف
چه برخلاف
میگذرد …

آنکه واقعا تو را دوست دارد به ساز آرام بودنت کفایت میکند و هرگز نمیخواهد رقاصه ی سازهایش باشی …

تنها کسی که تنهات نمیزاره خودتی ؛ با خودت دشمنی نکن لطفا …

 

کاش به جای اینکه دستی بالای دست بود ، دستی توی دست بود …


زاهدانه ترین‌ حرفی‌ که‌ شنیده ام‌ :
در عشق‌ حقیقی ‌، روح‌ است‌ که‌ تن‌ را در آغوش‌ میگیرد !

مردا همه خوبن ، نامردا بدن …  

آدم لال باشه بهتر از اینه حرفِ مفت بزنه …


+نوشته شده در چهار شنبه 22 مرداد 1393برچسب:,ساعت20:42توسط محمد20 | |

  سلامتیه تو

                                                            سلامتی پسری که میگه ما از اوناشیم که:
فشن نیستیم…
بابامون ماشین شاسی بلند نداره بیایم دنبالت…
مارک کفشمون دیگه آخرش کفش ملیه…
زیر ابروهامونم بدمون میاد نخ کنیم که دخترکش بشیم…
مارک تی شرتمونم هم دیگه آخرش یا هندونست یا تمساح…
نداریم هرشب ببریمت بیرون خرجت کنیم…
ولی
.
.
…وقتی میگیم دوستت داریم یعنی دوست داریم

 

 

+نوشته شده در چهار شنبه 22 مرداد 1393برچسب:,ساعت20:41توسط محمد20 | |

 من عاشقتم

   

آدم باید عین مرسوله پستی سفارشی باشه …
یکی باشه همیشه تحویلش بگیره ، بگیرتش تو بغل !
امضا هم بده که تحویل گرفته شده و پس گرفته نمی شود … 

مهربان چگونه از یاد میروی ؟ وقتی که بر صخره ی وجودم کتیبه ای ؟ 

 

گرمایی بوده ام همیشه ولی بین خودمان بماند ،

سرمایی میشوم …

وقتی پای آغوش تو در میان باشد … 

 

 نبوده ، نیست ، نخواهد بود !
عزیزتر از تو کسی برای من . . .
 

 

اگر از من بپرسید میگویم که ، گناه در خلوت را به تظاهر به تقوا ترجیح می دهم … 

 

خوش به حالت آدم ، خــودت بودی و حـوایت ،

کـسی نبود که حوایت را هوایی کند …

                
                                                                   

+نوشته شده در چهار شنبه 22 مرداد 1393برچسب:,ساعت20:39توسط محمد20 | |

 

 

 

چگونه بفرستم”باورم”را برای تو 
تا باورکنی،’ازیاد بردنت’ کارمن نیست… 

یاد تو حس قشنگی است که در دل دارم

چه تو باشی چه نباشی “نگهش میدارم” . . . 

פֿـتــمـِ بــه פֿـیـــر میشــوב آפֿـــر
نگــــرآن چـــه هستــــی؟!
ایـــن رآه تنهــــآ بــه פֿـتـمـِ مــن ، פֿـتــمـ میشــوב 

به هرکه میگویم “تو” به خودش میگیرد!!چه ساده اند اینها…..نمیدانند هیچکس برای من “تو” نمیشود 

میگن هرچه ازدوست رسد نیکوست!
پس چراهرچه از تو میرسد
خاطره
نگاه
لبخند
یاد
ویران کننده است!! 

از اتاق خاطراتم بوی حلوا بلند شده است…
آرام فاتحه ای بخوان…
شاید خدا گذشته ام را بیامرزد…!!! 

دلم یک اتفاق می خواهد ؛ یک تلفن نا آشنا …

با بی میلی تمام جواب دهم و صـــــــــــدای تو …
 

 

+نوشته شده در چهار شنبه 22 مرداد 1393برچسب:,ساعت20:39توسط محمد20 | |

           تو و رقیب

 

شک کرده بودم کسی بین ماست !
حالا یقین دارم “من” بین دو نفر بودم !
چقدر تفاوت وجود داشت بین واقعیت و طرز فکر من !
 

 

نه به دیروزهایی که بودی فکر می کنم و نه به فرداهایی که “شاید” بیایی …
می خواهم امروز را زندگی کنم …
خواستی باش … نخواستی نباش …
 

 

عزیزم چه زیبـا اجرا میکنـی
خط به خط تمام گفتــــه هایم را
خواســـته هایم را
هه !!
امـــــا
برای دیگری!
  

 

هرگاه صدای جدیدی سلام می کند ، تپش قلب می گیرم!

من دیگر کشـش خدا حافظی ندارم

مراببخش که جواب سـلامت

را نمی دهم! 

 

وقتی یکی میگه هیشکی منو دوست نداره ،

منظورش از هیچکس

یه نفر بیشتر نیست . . .

همون یه نفری که واسه اون همه کسه ! 

 

 

ما زاده یِ جایی هستیم که در آن، پدر، “شک” را کفر می دانست و مادر، “تقلید” را اعتقاد ! 

 

 

به من گفتی پر از آینده باشم / تو رفتی همچنان در خنده باشم / تو دریای منی ، من ماهی تو / جدا از تو نباید زنده باشم .



 آدم باید یک “ تو” داشته باشه که هروقت از همه چی خسته و نا امید بود ، بهش بگه :

مهم اینه که تو هستی ! بی خیال دنیا . . . 
!

+نوشته شده در چهار شنبه 22 مرداد 1393برچسب:,ساعت20:38توسط محمد20 | |

  چشم انتظار

 

فلاسفه درباره عشق خیلی حرفها زدند

اما منطق هیچ کدامشان به پای منطق تو نرسید

رفتی و گفتی : همینه که هست .. 

پنجره ها کلافه اند از سنگینی نگاه منتظرم
اگر نمی آیی
اینقدر پنجره ها را زجر ندهم
 چشم هایم به جهنم… 

خوش به حالِ تو ؛
که عاشق نشدی!
تا بسوزی در عذاب ِ گفتن ِ یک شعر کوتاه…
 برای معشوقه ای که گوشش بدهکار نثر های تو هم نبود 

چه قدر عجیب است !در خلوتت دلواپس ِخاطره ای باشی ،که تو را بر باد داده اس 

دیشب از دلتنگیت بغضی گلویم را شکست … گربه ای شد بر فراز آرزوهایم نشست … من نگاهت را کشیدم روی تاریخ غزل … تا بماند یادی از روزی که بر قلبم نشست 

عمیق ترین درد زندگی مردن نیست ، بلکه ناتمام ماندن قشنگترین داستان زندگی است که مجبور میشی آخرش را با جدایی به سرانجام برسانی                                                                                                                                                

+نوشته شده در چهار شنبه 22 مرداد 1393برچسب:,ساعت20:38توسط محمد20 | |

  قول

تو فقط با من باش …
من قول میدهم با خودم هم قطع رابطه کنم !

یاد تو حس قشنگی است که در دل دارم

چه تو باشی چه نباشی “نگهش میدارم”

چـتر نمیخواد هوای بارونی..
تو رو میخواد لعنتی..
می فهمـی؟!

به یک “هستم”

به یک “نترس”

به یک “نوازش”

به یک “آغوش”

به یک “دوستت دارم”

خلاصه بگویم به “تو”

نیازمندم !

دوست داشتن یعنی

بیست نفر واست سالاد فصل سلطنتی درست میکنند…

لب نمیزنی…

ولی دووست داری تره ای رو بخوری که “اوون” هیچوقت واست خرد نمیکنه!

گاهی فقط بوی یک عطر

شنیدن صداش

خوندن اخرین smsش

یک تشابه اسم ،

برای چند لحظه !

باعث میشه دقیقاً احساس کنی ….

که قلبت داره از تو سینه ات کنده میشه … !

 

تراشکار ماهری شدم بسکه تو نیامدی و من برای دلم بهانه تراشیدم ! 

 

به تو که فکر میکنم بی اختیار به حماقت خود لبخند میزنم

سیاه لشکری بودم در عشق تو و فکر میکردم بازیگر نقش اولم ، افسوس !


+نوشته شده در چهار شنبه 22 مرداد 1393برچسب:,ساعت20:36توسط محمد20 | |

 یادمان باشد زود دلبسته چیزی نشویم، چون دل کندن آسان نیست..

 

عذاب یعنی عشقت بشینه کنارت و از خاطرات عشقش بگه

 دختری پشت یک۱۰۰۰تومانی نوشته بود: پدرمعتادم برای همین پولی که پیش توست یک شب مرا به دست صاحب

خانمان سپرد. خدایاچقدرمیگیری که بگذاری شب اول قبر، قبل ازاینکه توازم سؤال کنی،من ازت بپرسم.چرا؟؟

 شب که مى شود…

شروع مى شود…
اى کاش هاى من…!!!
 

 هر تنی می تونه لذت بخش باشه… ولی هر شونه ای نمی تونه آرامش بخش باشه..

 مهمترین درسی ک از زندگی آموختم:

“هیچکس شبیه حرفهایش نیست”

“شما” گرچه واژه محترمانه ایست…

ولی… “تو” شدن لیاقت می خواهد…

 او را آرزو نخواهم کرد،هیچوقت،او را زمانی می پذیرم ک با دل خود بیاید نه با دعای من

 خدا نکنه عاشق کسی بشی که عاشق کس دیگس

خدا نکنه بهت بگه دوستت دارم ولی تو دلش چیز دیگه باشه
خدا نکنه عشقت بهت اس بده و بگه : برام مهم نبودی واسه همین رفتم با عشقم
خدا نکنه عشقت بهت بگه الان تو دانشگاهم ، در صورتی که بری تو ساعت و ببینی کلاسها تشکیل نشده و بعدا
بفهمی عشقت با عشقش بوده

 همیشه تنهاییرو کسی بهت هدیه میده ک روزی با اطمینان میگفت هیچوقت تنهات نمیزارم…

 نیستى که بریزمت

روى عمیق ترین زخمم!
نیستى که نمیرم
نیستى!
از این همه زخم هاى خالى نه
از اینهمه که نیستى
مردم…!!!

 با مرور تو

هیچ چیز عوض نمى شود
تنها
تو را از بر مى شوم…!!!

 به تو حسادت مى کنم

وقتى اینقدر دوستت دارم…!!!

 برای امشب کافیست!

همین یک پیاله شراب
همین یک پاکت سیگار
همین یک بسته قرص
کافیست برای امشب
امشب خواب خواهم رفت!

 این بغض لعنتی…

چ خوب!
پدرم رو در می آورد
شاید از قبر!!!

 هیچ ندارم

با همه ی داشته هایم
من قلب تورو ندارم
در قلبت جا ندارم
من هیچ ندارم

 هی…

من!
کجایی ببینی؟
یکی دیگه با لباس عروس پیش یارته

 دل ب عشق دلبرنامهربان بستن خطاست/هر ک قدر دل نداند،دل ب او بستن خطاست

+نوشته شده در چهار شنبه 22 مرداد 1393برچسب:,ساعت20:35توسط محمد20 | |

 گور پدر آن سلامتی که سیگار را مضر میداند، سیگار من نگران حال من است…

 گاهى…

آنکس ک میخنددومیخنداند…
میخواهدحواست راازچشمان گریانش پرت کند…

 آمدنت را دوست دارم

برعکس نفسم!

 هربارک خواستم فراموشت کنم ماندنى ترشدى!

 ازنسل سوختهء ما که گذشت!

نسل پدرسوختهء بعدازما چه خواهدکرد!
“ب افتخارخودم وهمه دهه شصتیا”

 ب سیگارش پک محکمى زد و بعد زیر پا لهش کرد…

رو به همکارش کرد و گفت: دستاش انگار خواهش زندگى داشت!!
صداش کردن؛ رفت نفر بعدیو بشوره…!

 خدایا:

این دلتنگی ما راهیچ بارانی آرام نمیکند!
فکری بکن اشک ماطعنه میزدب باران رحمتت!!!…

 بعضی آدمامیدونن ک رفتنشون داغونت میکنه ب خاطرهمین تایه چیزی میشه تهدیدبه رفتن میکنن

 خدایا چیزی بهتر از بهشت داری؟

واسه مادرم میخوام مادرم

 خدایا…

مارا ببخش به خاطر همه درهایی که زدیم، و هیچ کدام خانه تو نبود

 جنین آرزوهایم زیر مشتهای ظالمانه ی،غرورت سقط شد…نترس!! دیگر از تو باردار نمیشوم…!غرورت نازایم کرد…! ”

 بفهم لعنتی…..!یکبار هم بفهم!! این اسمش قلب است….همان که در دستت بازیش میدهی!عروسکت را میگویم!!

اسمش قلب است…..می تپید قبل از تو! رنگ داشت!امید داشت…..!!! تو سردش کردی…سنگش کردی….تنگش
کردی….دیگر نفس ندارم!!! پس بده…..من قلبم را میخواهم…!

 دیگر تقدیر را برای نیامدنت بهانه نکن!!! مرد باش….و بگو نخواستی و نیامدی…! 

+نوشته شده در چهار شنبه 22 مرداد 1393برچسب:,ساعت20:34توسط محمد20 | |

  لعنت به خیابان هایی که فروختن “مواد” درآن آزاد است اماگرفتن “دستان” کسی که دوستش داری درآن جرم است!!!

+نوشته شده در چهار شنبه 22 مرداد 1393برچسب:,ساعت20:34توسط محمد20 | |

  عمریه غم تو دلم زندونیه

 

من عاشق مزاحم هستم!!!
آخر گمان میکنم تویی!
درخاطرت هست روزی تو هم مزاحم بودی؟

+نوشته شده در چهار شنبه 22 مرداد 1393برچسب:,ساعت20:33توسط محمد20 | |

 شـــرمــــنـــده اشـــکـــایـــی ام کـــه بـــا پــســتــای مـــن ریــــخـــتــــه مـــیــــشـــن…

بـــبـــخـــشـــیـــدم …
بـــاور کــــنـــیــد کـــلــی خـــاطــره خـــنـــده دار دارم ولـــی یـــه پــســـت عـــاشـــقــونـــه
کـــه از یـــا حـــبـــیـــب مـــیـــخــونــم دیـــگــه نـــمـــیـــتــونـــم نـــنـــویـــســـم،
چـــون واقــــــعــــا دوســـتـــش دارمــــ …
هـــنـــوز نـــگـــاه آخـــرشـــو مـــوقـــع خـــداحــافــظــی( آخــــریــــن بـــاری کــه دیـــدمــــش )
یــــادمــــه … دلــــم لــــک زده واســــش رفــــیـــق…

تــمـــام پــیـــامــایــی کـــه بــیـــنـــمــون ردو بــدل شــدنــو دارم…
ایـــن یـــکـــشـــونــــه …
بـــنـــد بـــنـــد وجـــودمــــ عــاشــقـــتـــه مـــهـــربـــونـــم…
تــــا آخــــر عــــمـــر…
دعــــا کـــن واســــم …
دوســــتـــت دارمـــ...
تـــا حــالا شـــده واســـه کــســی زنــدگــی کــنـــی؟؟؟
فــقــــط و فــقـــط یـــه ” نـــفــر ” …
دوســتـــش داشـــتـــه بــاشـــی، اونــقـــد کـــه حـــتــی نـــتــونـــی ســلامــم بـــهش بــدی؟؟؟
راه بـــری جــلو چــشــاتـــه، حــرف مــیــزنــی جــلوی چــشـــاتــه، غــذا بــخــوری جــلویــ …///
خــســـتــه نـــمــیــــشـــی؟؟؟؟؟ چـــون تـــکــراری نـــیـــســـت واســـت؟؟؟؟؟؟
عـــاشـــق کـــه بـــشـــی دیـــگـــه مال خـــودت نـــیــســـتـــی، بـــاور کــــن رفـــیــق …
چـــراشـــــم بـــایــــســتـــی خــودتــــ پـــیـــدا کـــنـــی…!!!!!
دلــــِ کـــوچـــکـــمـــو پـــیـــشــش جـــا گـــذاشـــتـــم …
ای کـــاش بـــفـــهـــمه و بـــرگـــرده…
اگـــه عاشــقـــی بـــزن…

گفتـــی کـــه بــا منــــی تـا اخـــر دنیــــا …
منـــــو تــــو هســــتیــــم و روزای زیبــــا …
گفتــی کــه عشــق تو مثله بقیه نیست …
گفتـــــــــــی امــــــــــا چـــــــــــرا …؟؟؟؟
گفتـی کـه زندگـی مـال مـا عاشقاســت…
دنیـــا تــــوی دســــــت مـــا دوتــــاسـت …
من که خوندم همه حرفاتو حالا بیین کاراتو…

+نوشته شده در چهار شنبه 22 مرداد 1393برچسب:,ساعت20:32توسط محمد20 | |

 عاشق برف بود …
از موقعی که این رو فهمیدم روزای برفی یه حال دیگه ای دارم …
از موقعی که فهمیدم غزل مزل رو بی خیال شدم ..
فقط شعر سپید … فقط سپید 

+نوشته شده در چهار شنبه 22 مرداد 1393برچسب:,ساعت20:31توسط محمد20 | |

 برو قاصدک …
برو …
من چه کاری می تونم باهات داشته باشم آخه ??
من که کسی رو ندارم !
برو عذابم نده … برو

+نوشته شده در چهار شنبه 22 مرداد 1393برچسب:,ساعت20:30توسط محمد20 | |

 بـــــــــه تـــــــــو ســــــــوگنــــد و بـــــه نـــــذر گل ســرخ
و بــــــه پـــــــروانــــــه کــــــه در عشــــــق فنـــا میگردد،
زنـــــــــــدگی زیبــــــــــا نیـــــست آنـچه زیــــباست توییبـــــــــه تـــــــــو ســــــــوگنــــد و بـــــه نـــــذر گل ســرخ
و بــــــه پـــــــروانــــــه کــــــه در عشــــــق فنـــا میگردد،
زنـــــــــــدگی زیبــــــــــا نیـــــست آنـچه زیــــباست تویی
یــــــادمـــــــان باشــــــد از ایـــــــن غـــمکده روزی برویم،
تـــــا کســـــــی عــــــــــطر تــــــــــو را حــــــس نــــــکند
و نـــــــدزدنـــــد تـــــــو را از مـــــنــــــو من هیــــــچ شوم

یــــــادمـــــــان باشــــــد از ایـــــــن غـــمکده روزی برویم،
تـــــا کســـــــی عــــــــــطر تــــــــــو را حــــــس نــــــکند
و نـــــــدزدنـــــد تـــــــو را از مـــــنــــــو من هیــــــچ شوم

+نوشته شده در چهار شنبه 22 مرداد 1393برچسب:,ساعت20:29توسط محمد20 | |

 سکوت که میکنم نه اینکه منتظر کلام تو باشم، تو خود موسیقی بیکلام زندگی منی، فقط کلنجار میروم با واژه ها که کدامشان را انتخاب کنم، هر چند… انتخاب اگر حق مسلم من بود، اوی ِ من در آغوش دیگری نبود

+نوشته شده در چهار شنبه 22 مرداد 1393برچسب:,ساعت20:27توسط محمد20 | |

 دوستت داشتم …
زیاد …
کمش کردی …
کمترش کردی …
بی تفاوت شدم …
لااقل دیگر مرا به نفرت نرسان …

+نوشته شده در چهار شنبه 22 مرداد 1393برچسب:,ساعت20:26توسط محمد20 | |

 میدونید بدترین درد دنیا چی هستش.اینه که عاشق کسی باشه که همیشه تکرار کنه رابطه ما یه دوستی معمولی هست 

+نوشته شده در چهار شنبه 22 مرداد 1393برچسب:,ساعت20:25توسط محمد20 | |

 عشق یعنی اینکه هر sms که بهت می رسه امیدواری اون باشه


عشق یعنی اینکه برای هرکسی میخوای بزنی اشتباهی برای اون میزنی

عشق یعنی اینکه دنبال یه موضوع میگردی که به اون sms بزنی

عشق یعنی اینکه دائم موبایلتو چک میکنی نکنه از اون sms رسیده باشه

عشق یعنی اینکه همش فکر می کنی موبایلت تو جیبت می لرز ولی هی ضایع میشی

عشق یعنی اینکه شبها که sms هات نمی رسن اعصابت خرد میشه

عشق یعنی اینکه هروقت sms دیر میرسه چند بار دیگه send میکنی شاید زودتر برسه

عشق یعنی اینکه هرجایی که یه شعر عاشقونه میبینی سریع براش sms میکنی

عشق یعنی : تو گوشیت یه سری اس ام اساش هست که عمرا دلت بیاد پاکشون کنی ... 

عشق یعنی بعد از یه دعوای مفصل ، از روی لجبازی گوشی رو بذاری روی سایلنت و بری زیر پتو ، بعد هر چند دقیقه یه‌ بار یواشکی گوشه‌ی پتو رو کنار بزنی و زل بزنی به سقف تا ببینی نوری از گوشی افتاده روی سقف یا نه ؟


+نوشته شده در چهار شنبه 22 مرداد 1393برچسب:,ساعت20:23توسط محمد20 | |

  فقط عاشقـــا بخونن بهشت باید جایی باشد ، شبیه آغوش تو !!!

 

تعمیرگاهى باید ساخت از آغوشت براى وقتهایى که حالم خیلى خراب است …

 

 نفس کشیدن را دوست دارم گاهی


گاهش را فقط تو می دانی

 

واقعیت است جاذبه تو

از بس جذابی می خواهم تو را ب نیوتن ثابت کنم . . .

 

 در علم فیزیک میگن اگر جسمی محیط دایره را طی کند جا به جایی صورت نگرفته اما هر وقت دور تو میگردم احساس میکنم که دور دنیا چرخیدم !


تو دایره عشق منی !

 

شعر ردیف و قافیه نمیخواهد

بوی آغوش تو هر دیوانه ای را شاعر میکند …

 

 دلم هفت سنگ است !


غیر از دل تو روی دل دیگری بند نمیشود …   

 

 جزئیات چشمهایت ، کلیات زندگی من است !

 

 

همین که دوستت دارم کافیست تا بدانم دوستم داری …

 

 اگه بری میشی اسم دخترم ولی اگه بمونی میشی مادرش !

 

 این کارت شارژ رو وارد قلبت کن


د/و/س/ت/ت/د/ا/ر/م

اعتبار تا قیامت !!!

 

 وقتی‌ داغونی از غصه ، “یکی”‌ هست که بهت مسیج میده و سلام میده که با همون سلامش آروم میشی‌ و همه غمهات یادت میره …


این”یکی” همون صاحب خونه قلب آدمه …

 

بیدار میشوم تا ببینم باز امروز چه "خوابی" برایم دیده ای !

 

 قطره قطره باران می‌نویسد : گل


نم به نم دو دیده من می نویسد : تو !

 

 قدیمے ھا فک میکنن عاشقے بچگیہ ولے نمیدونن کہ تازہ اول زندگیہ ...

‎‎ 
دوسِت دارم زندگے ...

 

یه وقتی هم هست که مزه‌ ی بودن یکی یه جوری رفته زیر دندونت که وقتی دوری ازش ، همه چی میشه زهرمار ...

 

سخته وقتی کسی رو که دوسـش داری رهات کنه

ولی ...

از اون سختـر اینه که فکرش ؛ اسمش ؛ یـادش ؛ رهات نکنه ... !

 

 چرا “دوست داشتن” نسبت به حساب نمیاد ؟


مثلا بپرسن : شما چه نسبتی دارین ؟

من جواب بدم : دوسشون دارم ..

 

 میخوام اونقدر خودخواهانه بغلت کنم که جای ضربان قلبم رو تنت بمونه ...

 

امیدوارم همتون جز اونایی باشین که اگه یکی از پشت چشاتونو گرفت فقط 1نفر تو ذهنتون بیاد نه چند نفر !

 نماز وحشت می خوانم  وقتی از کنارم می روی ...


برای آمدنت چه بخوانم ؟؟؟

 

عشق فقط "عزیزم" و "دوستت دارم" نیس ... !

عشق اینه که تو هر شرایطی باهاش باشی حتی اگه نفهمه !

 

این که می‌ گویم می‌ روی ، یعنی ... می‌شود نروی ؟

یعنی ... حالا که میروی زود برمی‌ گردی ؟

 

به سلامتی هرکس که دلش از یکی خونه !

به سلامتی هرکس که دلش از یکی دوره !

به سلامتی اون کسی که دردامو میدونه !

به سلامتی اون کسی که میدونه ولی همیشه ساکت می مونه !

 

مهم نیست جواب میدی یا نه

مهم نیست که برات مهمم یا نه

مهم نیست که دوستم داری یا نه

مهم اینه که تو مهمی

+نوشته شده در چهار شنبه 22 مرداد 1393برچسب:,ساعت20:22توسط محمد20 | |

 گاهی با یک ...

*گاهی با یک قطره ، لیوانی لبریز میشود

گاهی با یک کلام ، قلبی آسوده و آرام میگیرد 

گاهی با یک کلمه ، یک انسان نابود میشود 

گاهی با یک بی مهری ، دلی میشکند

مواظب بعضی یک ها باشیم !

در حالی که ناچیزند ، همه چیزند ... *

 

 

 

+نوشته شده در چهار شنبه 22 مرداد 1393برچسب:,ساعت20:20توسط محمد20 | |

  سلام خدا جون

سلام خدا جون

صدام به عرشت می رسه؟

من و این پایین میون این همه نقاب وآدمک های رنگارنگ می بینی؟

می دونم که می بینیم و صدام و می شنوی

چون هنوزم دستم و گرفتی و نفس کشیدنم بخاطر وجودت توئه.

خدایا…

زخم هام و چی؟

اونارو می بینی و هیچی نمی گی؟

این حق من بود که همیشه صدات کردم و کمک خواستم ازت؟

خدایا تا حالا دلتنگ شدی؟

درکم می کنی چه اندازه دلتنگ عزیزترینم هستم؟

زخم های جسم من مهم نیست

زخم های دلم هم به کنار

با این همه دلتنگی تو بگو چه کنم؟؟

خدایا…

دیشب تا سپیده صبح، خیره به آسمونت بودم

حسم کردی؟

اشکام و دیدی؟

اشکایی که طعم خون می داد…

اشک هایی که هیچ کس جز تو تماشا نمی کنه!!

اشک هایی که از حرف های نگفته جاری می شوند…

اشک هایی که طعم خون می دهند و خفقان تنهایی…. 

خدایا…

این همه درد را می بینی و چیزی نمیگی؟!

من اما هنوز امید دارم…

آدمهایت تا به کی میخواهند بد باشند و بدی کنند ؟؟!!

+نوشته شده در چهار شنبه 22 مرداد 1393برچسب:,ساعت20:20توسط محمد20 | |

 حوا

نامت چه بود؟

 

حوا

فرزند؟

من را نه مادری نه پدری، بنویس اولین یتیم خلقت

محل تولد؟

بهشت پاك

اینك محل سكونت؟

زمین خاك

آن چیست بر گردن نهادی؟

امانت است

قدت؟

روزی چنان بلند كه همسایه خدا،اینك به قدر سایه بختم به روی خاك

اعضاء خانواده؟

آدم خوب و پاك ، قابیل خشمناك ، هابیل زیر خاك

روز تولدت؟

روز جمعه، به گمانم روز عشق

رنگت؟

اینك فقط سیاه ، ز شرم چنان گناه

چشمت؟

رنگی به رنگ بارش باران ، كه ببارد ز آسمان

وزنت ؟

نه آنچنان سبك كه پرم در هوای دوست

نه آ نچنان وزین كه نشینم بر این خاك

جنست ؟

نیمی مرا ز خاك ، نیمی دگر خدا

شغلت ؟

در كار كشت امیدم

شاكی تو ؟

خدا

نام وكیل ؟

آن هم خدا

جرمت؟

یك سیب از درخت وسوسه

تنها همین ؟

همین!!!!

حكمت؟

تبعید در زمین

همدست در گناه؟

آدم آشنا

ترسیده ای؟

كمی

ز چه؟

كه شوم اسیر خاك

آیا كسی به ملا قاتت آمده؟

بلی

كه؟

گاهی فقط خدا

داری گلایه ای؟

دیگر گلایه نه؟، ولی ...

ولی چه ؟

حكمی چنین آن هم یك گناه!!؟

دلتنگ گشته ای ؟

زیاد

برای كه؟

تنها خدا

آورده ای سند؟

بلی

چه؟

دو قطره اشك

داری تو ضامنی؟

بلی

چه كسی ؟

تنها كسم خدا

در آ خرین دفاع؟

می خوانمش كه چنان اجابت كند دعا

+نوشته شده در چهار شنبه 22 مرداد 1393برچسب:,ساعت20:19توسط محمد20 | |

  چقدر سخته ...

چقدر سخته که بغض داشته باشی، اما نخوای کسی بفهمه. *

چقدر سخته که عزیزترین کست که یه عمری باهاش بودی، ازت بخواد فراموشش کنی.

چقدر سخته که سالگرد آشنایی با عشقت رو بدون حضور خودش جشن بگیری.

چقدر سخته که غرورت رو به خاطر یه نفر بشکنی، بعد بفهمی دوستت نداره.

چقدر سخته به چشمای کسی نگاه کنی، اونو توی وجودت بذاری، باهاش زندگی کنی، ولی اون هیچ وقت معنی نگاهت رو نفهمه.

چقدر سخته توی چشمای کسی که تمام عشقت رو ازت دزدید و به جاش یه زخم همیشگی رو به دلت هدیه داد، زل بزنی و به جای اینکه لبریز کینه و نفرت شی حس کنی که هنوزم دوستش داری.

چقدر سخته دلت بخواد سرت رو باز به دیواری تکیه بدی که یه بار زیر آوار غرورش همه ی وجودت له شده.

چقدر سخته توی خیالت ساعتها باهاش حرف بزنی اما وقت دیدیش هیچ چیز جز سلام نتونی بگی.

چقدر سخته وقتی پشتت بهشه دونه های اشک گونه هاتو خیس کنه، اما مجبور باشی لبخند بزنی تا نفهمه هنوزدوستش داری.

چقدر سخته گل آرزوهاتو تو باغ دیگری ببینی و هزار بار تو خودت بشکنی و اونوقت آروم زیر لب بگی گل   من باغچه ی نو مبارک.

+نوشته شده در چهار شنبه 22 مرداد 1393برچسب:,ساعت20:18توسط محمد20 | |

 غم

 

عاشقم نکرد     *     عشق را لایقم نکرد   *  در دریایی از اشک بودم و

 

سوار قایقم نکرد * ...اما گله ای نیست * چو باشد حوصله ای نیست *

 

داستان همین استو قاعله ای نیست * نمیرم چون نخاهد پروردگارم*

 

اگرچه در حلقه ی دارم * هر بار که مرگ امد گفتم * در این دنیا گرفتارم*

 

توکل به خدا کن * واسه من هم دعا کن * اگرچه سخت است اما *

 

مسیرت را از من جدا کن * 

+نوشته شده در چهار شنبه 22 مرداد 1393برچسب:,ساعت20:17توسط محمد20 | |

  گفته بودی، از غرورم، از سکوتم، خسته ای

 


 من شکستم هر دو را


 گفته بودم،از سکوتت،از غرورت خسته ام

 به خاموشی مغرورانه ات

 شکستی تو مرا

 
 با تو گفتم

 از همه تنهایی ام، خستگی ام

 با تو گفتم تا بدانی

 با همه ناجیگری، بی ناجی ام
 

  تو، سکوتت خنجریست

 
 بر قلب من
 

 و حضورت، مرهمی
 
 
 بر زخم من
 
 

 پس، باش

 
 تا همیشه با من باش
 

 حتی اگر خاموشی…

+نوشته شده در چهار شنبه 22 مرداد 1393برچسب:,ساعت20:13توسط محمد20 | |

  

 گفته بودی، از غرورم، از سکوتم، خسته ای

 


 من شکستم هر دو را


 گفته بودم،از سکوتت،از غرورت خسته ام

 به خاموشی مغرورانه ات

 شکستی تو مرا

 
 با تو گفتم

 از همه تنهایی ام، خستگی ام

 با تو گفتم تا بدانی

 با همه ناجیگری، بی ناجی ام
 

  تو، سکوتت خنجریست

 
 بر قلب من
 

 و حضورت، مرهمی
 
 
 بر زخم من
 
 

 پس، باش

 
 تا همیشه با من باش
 

 حتی اگر خاموشی…

+نوشته شده در سه شنبه 21 مرداد 1393برچسب:,ساعت1:0توسط محمد20 | |